«ای غایب از نظر به خدا می سپارمت
مولا جان! عمریست که با امید آمدنت زندگی می کنیم و در خانه ی قلبمان درختی کاشته ایم با نام انتظار که هر روز با آب دیده آبیاریش می کنیم و هر غروب جمعه کوچه های دلمان را با اشک شستشو می دهیم و آن گاه بر گذرگاه آرزو چشم به سرخی شفق می دوزیم و وقتی که غروب رخت بر می بندد و پرده شب، آسمان را می پوشاند دیده های منتظرمان نیامدنت را گریه می کنند و دلهایمان درد فراقت را در کمیل یا ندبه ای دیگر ترجمه کرده تا کمی آرام گیرند.
دیریست شب بوهای وجودمان بهانه ات را می گیرند و ما در تمنّای قطره ای از دریای نگاهت درب خانه ی توسّل را می کوبیم تا شاید بیایی و وجود عطشان را سیراب سازی. دیر زمانیست در آرزوی تمنّای وصالت سر برآستان غربت می ساییم تا شاید تو ای غریبِ غریب نواز، مهمان تنهایی هایمان شوی.
و اینک ای عاشقان وصال زیبای گل نرگس!
بیایید در این وادی سردرگردانی و انتظار در این لحظاتی که اگر چه مولایمان ظاهر نیست امّا حاضر است و چشم به اعمالمان دوخته است قدمی برای ظهور سبزش برداریم و با گام برداشتن برای یک کار خیر، لحظات را به لحظه ی زیبای ظهور پیوند بزنیم. آری مطمئناً اگر دست افتاده ای را بگیریم و راه را نشانش دهیم و آنگاه این شاخه گل زیبا را در هاله ای نورانی از صلوات به محضرش بفرستیم ما نیز گامی کوچک برای ظهورش برداشته ایم؛
«تا چه قبول افتد و چه در نظر آید!»
درست است که اکنون سال ها از واقعه ی غدیر گذشته و تاریخ سیر خویش را طی کرده است. امّا در طول تاریخ حقیقت غدیر از چند نظر برای هر مسلمانی مطرح است. از جمله از نظر عقیده ی دینی؛ چه حقیقت غدیر برای هر مسلمانی که به پیامبر(ص) ایمان آورده است و می خواهد از گفته ها و دستورهای او پیروی کند و سنّت پیامبرe را عملی سازد و هیچ یک از خواسته ها و ارشادات او را ترک نکند؛ برای همیشه مطرح است و جزء حقیقتی است که همواره در متن لحظه ها تکرارمی شود. از نظر عملی و اجتماعی و پیداکردن خط مشی سیاسی ـ دینی در راه مبارزات انسانی و ضد استعماری نیز چنین است. چون از نظر اجتماعات انسانی و اسلامی اگر مفهوم غدیر، جدیّت خود را در اذهان و افکار باز یابد؛ به باز سازی موفّق خواهد گشت و از این رهگذر می توان جوامع اسلامی را به یک وحدت جوهری رهنمون ساخت. از این رو جامعه ی اسلامی می بایست با زنده کردن خاطرات این روز عظیم و تفهیم محتوای آن به فرزندان سرزمین های اسلامی و نشر تعالیم نهفته ی در آن و حسّاسیّت دادن نسبت به آن، یکی از بزرگترین آرمان های انسانی اسلام را احیا کند. آری، پوشاندن یا پوشیده ماندن «غدیر» پوشیدن یا پوشیده ماندن یکی از روشن ترین روزهای تاریخ بشر است، و به دیگر سخن، رد کردن عظیم ترین فریاد، بلکه فریاد نهایی و ابدی وحی است.غدیر تبلور جوهر نمایی در جامعه ی اسلامی و پایان فریادها ی وحی خدایی است. و چون پیامبر ما خاتم پیامبران است باید گفت: آخرین می ساییم تا شاید تو ای غریبِ غریب نواز، مهمان تنهایی هایمان شوی.
و اینک ای عاشقان وصال زیبای گل نرگس!
بیایید در این وادی سردرگردانی و انتظار در این لحظاتی که اگر چه مولایمان ظاهر نیست امّا حاضر است و چشم به اعمالمان دوخته است قدمی برای ظهور سبزش برداریم و با گام برداشتن برای یک کار خیر، لحظات را به لحظه ی زیبای ظهور پیوند بزنیم. آری مطمئناً اگر دست افتاده ای را بگیریم و راه را نشانش دهیم و آنگاه این شاخه گل زیبا را در هاله ای نورانی از صلوات به محضرش بفرستیم ما نیز گامی کوچک برای ظهورش برداشته ایم؛«تا چه قبول افتد و چه در نظر آید!»
چشمانمان اشکبار و دلهایمان داغدار است. نگاه پر از حزن دوستان داغی بزرگ را فریاد می کند. تمامی بچه ها نبود او (خانم ناهید موسوی) را حس کرده اند. نبودن او در این روزها قلب همه را ما مالال درد کرده است.
در چنین روزهایی داغدار دو گل از گلستان مکتب امام زمان (عج) هستیم. دو کبوتر که با پر کشیدن به سوی معشوق غمی بزرگ بر قلبهایمان نهادند. و اینک به یاد او …
هنوز چهره ی آرام و مهربانش را به یاد داریم. چهره ای که با تبسّم همیشگی اش زیباتر شده بود و کلامش دریایی از امید و آرامش را به قلبهایمان هدیه می کرد.
چگونه غم نبودن او و همسر بزرگوارش را باور کنیم! چگونه فریاد نکنیم غم فراقش را! با آن که هر صبح منتظر آمدنش به حوزه هستیم. او که هنوز طنین صدای دلنشینش در نمایش از خاتم تا آدم در گوش هایمان مانده است! چقدر دلهایمان برای صدایش و خنده هایش تنگ شده!
می دانم ! دنیا آن قدر پست و بی ارزش است که هیچ گاه نباید برایش افسوس خورد؛ چون چیزی جز فریب نیست و یاد مرگ همیشه انسان را از دست کاستی های دنیا آرامش می دهد و می دانم اگر تنها ترین تنهایان شوم باز هم خدا هست.
خدا هست و او جانشین تمام نداشتنیهای من است.
ـ زن و اشتغال از منظر فاطمه (س):
«یک زن مسلمان با تأسّی به سیره ی فاطمه (س) باید در صحنه های سیاسی و اجتماعی برای دفاع از حریم حق و اسلام شرکت کند. شرکت زنان در مسئولیّتهای عمومی نه تنها از نظر اسلام ممنوع نمی باشد، بلکه در بسیاری از موارد، واجب و لازم هم بوده و تکلیفی الهی به حساب می آید و اگر از فاطمه (س) چنین نقل شده است: ویژگی زن مسلمان این است که نه او مرد نامحرم را ببیند و نه مرد نامحرم او را ببیند، آنجا که بیان فرمودند:
«قال النبی(ص) لها ایّ شی ء خیر للمرأه قالت ان لا تری رجلا و لا یراها رجل
»1؛ هرگز به معنای گوشه نشینی زن مسلمان نیست؛ بلکه یا منظور این است که زن در فعالیّتهای اجتماعی باید آنچنان مقرّرات اسلامی را رعایت کند که موجب نگاه حرام نامحرمان نشود و خود نیز از نگاه حرام به نامحرم دور باشد و یا به آن معناست که در مدیریّت امور بانوان، خود زنان باید عهده دار مشاغل باشند تا نیازی به تماس با مرد نامحرم نباشد.در یک جامعه ی اسلامی در شئون گوناگون، تحصیل علم و دانش، بهداشت و درمان و امور تخصّصی بانوان، باید تمام دست اندرکاران و اساتید و پزشکان متخصّص، زن باشند تا جنبه های منفی یعنی اختلاط زن و مرد را در پی نداشته باشد. نه اینکه زنان از تمام صحنه ها و مسئولیّتها مانند تخصّص، و به عهده گرفتن امور اجرایی زنان و دخالت در مسائل اقتصادی بدور باشند به طوری که اگر به پزشک متخصّص در امور بانوان نیازمند شد زنان مجبور باشند که یا از درد بمیرند! و یا به نامحرم مراجعه کنند؛ کدام آیه و روایت چنین دلالتی دارد؟!»2
در هر صورت دیدگاه دختر رسول خدا e ، هیچگاه انزوای زن مسلمان و خانه نشینی او نیست. چگونه ممکن است زهرا (س) که خود الگو و اسوه برای همه ی مسلمانان است خود در صحنه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی شرکت کند؛ امّا زنان دیگر را از انجام این فعالیّتها منع نموده و بفرماید که ویژگی زن آن است که (مطلقاً) او نامحرم را نبیند و نامحرم هم او را نبیند! این سخن اگر به معنای انزوای زن مسلمان باشد، هم با آیات و روایات و هم با سیره ی زهرا (س) منافات دارد.
در پایان، آنچه به زنان توصیّه می شود این است که داشتن شغل و حضور زن در اجتماع نباید به قیمت خدشه وارد شدن به کانون گرم خانواده و از بین رفتن حقوق اطرافیان از جمله شوهر و کودکان شود. اگر زن به دلیل حضور در اجتماع نتواند به کمال در خانه به وظایف خود بپردازد می بایست در نحوه ی حضور خود در خارج از منزل به شکل منطقی برنامه ریزی نموده تا پرداختن به یک مهم، موجب تباهی اهمّ دیگری نشود.
1ـ
محمّد بن علی بن شهر آشوب مازندارانی، المناقب آل أبی طالب u ،ج 3، ص 341.2ـ حبیب الله احمدی، الگوی زندگی فاطمه (س)، ص 227.
«او الهام بخش و آموزگار این اصل اساسی بود که حقوق و وظایف در همه جا به ویژه در زندگی خانوادگی و اجتماعی و سیاسی دوشادوش یکدیگر و در کنار هم قرار دارند. از این رو کسی که انتظار دارد حقوق و آزادی و امنیّت و حرمت او از سوی دیگران رعایت گردد و شخصیّت و کرامت داشته شود، خود باید حقوق و آزادی و امنیّت و حرمت دیگران را پاس دارد.
زن و شوهری که حقوق و حرمت همتای زندگی خویش را گرامی ندارد چگونه می تواند انتظار همکاری و همیاری و حق شناسی طرف مقابل خود را خواستار باشد.»
امیر المؤمنین علی(ع) می فرمایند: هیچ گاه فاطمه از من نرنجید و او نیز هرگز مرا نرنجاند، او را به هیچ کاری مجبور نکردم، او نیز مرا آزارده نساخت، در هیچ امری قدمی بر خلاف میل باطنی من بر نداشت و هر گاه به رخسارش نظاره می کردم تمام غصّه هایم برطرف می شد و دردهایم را فراموش می کردم.
در جای دیگر می فرمایند: «به خدا قسم! هرگز کاری نکردم که فاطمه (س) خشمگین شود، او نیز هیچ گاه مرا خشمگین نکرد.»
«شیخ مفید در کتاب «الارشاد» نقل می کند:
«جِهادُ الْمَرْأه حُسْنُ التَّبَعُّلِ؛ جهاد زن، خوب شوهر داری کردن است.»
یک زن آگاه و وظیفه شناس، اگر بتواند درون خانه، محیط مساعدی را برای رشد و کمال خود و شوهر و بویژه فرزندان خویش فراهم کند تأثیر مثبت و بسیار مؤثر آن در اصلاح جامعه و اخلاق و تربیّت آحاد آن، مشاهده خواهد شد. در حقیقت زن، سهم مستقیمی در فعال نمودن سایر نیروهای سازنده ی جامعه دارد. این حدیث گویای اهمیّت وظیفه ی خانه داری است چرا که آن را به مثابه ی جهاد می داند.
پیامبر گرامی اسلام به اسماء بنت یزید که از زنان انصار بود و برای عرض سئوالی خدمت حضرت رسیده بود، فرمودند: «خوش رفتاری زنان با شوهر و جویای رضایت او شدن و دنبال کردن موافقت او، با همه ی فضایل و اعمال مردان در راه خدا برابری می کند»3.
همچنین رسول خدا(ص) می فرماید: «آیا بهترین زنان شما را معرفی نکنم؛ هر گاه شوهر را بیازارد یا ناراحت کند، با پوزش و عذرخواهی نزد شوهر آمده و دست او را بگیرد و گوید: به خدا تا تو راضی نشوی خواب به چشم من نخواهد رفت.» 1
حضرت صادق(ص) فرمودند: «گروهی نزد پیامبر(ص) آمده عرض کردند: ما مردمی را دیدیم که برای بزرگانشان سجده می کردند، رسول خداe فرمود: اگر سزاوار بود چنین فرمانی بدهم، همانا امر می کردم، زنان برای شوهران خود سجده کنند.»2
در حدیث دیگری که فرمودند: «ملعون است، ملعون است، زنی که شوهر خود را ناراحت نموده و بیازارد و خوشبخت است، خوشبخت است، زنی که که شوهر خود را گرامی داشته و او را اذیّت نکند و در همه ی حالات فرمان او برد.»3
در هر حال زن باید در برابر شوهر خود متواضع باشد و حقّ قهر نمودن از او را ندارد. زن نباید در محیط خانه و خانواده بد زبانی نماید چرا که باعث از هم گسیختن بنیان خانواده می شود. او نسبت به شوهر خود نباید بد گمان باشد، بلکه با داشتن حس اعتماد نسبت به شوهرش صفای دل و زندگی را در محیط خانواده به ارمغان آورد. بی احترامی و یا قدرنشناسی در برابر زحمات مرد، عمل شایسته ای نبوده و مورد تأیید مکتب اسلام نمی باشد.
پیغمبر(ص) فرمودند: «شما زن ها ناسپاسگذار و نفرین گو هستید، چنان چه ده سال در خانه شوهر در ناز و نعمت به سر برید، اگر یک روز تنگدست شود یا اختلاف و اندوهی برای شما به وجود آید، لطف پیشین و احسان شوهر را نادیده گرفته می گویید؛ من هرگز از تو خیری ندیده ام.»4
زن نباید به خاطر هر چیز کوچکی دعوا و کشمکش را به خانه راه دهد، بلکه اگر زمانی همسرش دچار اشتباهی شد از او در گذرد، چرا که قرآن می فرماید: عفو کنید از بدی های یکدیگر تا خداوند هم گناهان شما را در روز قیامت عفو نماید (نور،22).
1ـ محدث نوری، مستدرک الوسائل، چاپ مؤسسه ی آل البیت لإحیاء التراث قم، کتاب نکاح،ج 14، ص 160.
2ـ عطیه صادق کوهستانی، زن زیباترین گل آفرینش، انتشارات نسیم حیات، چاپ دوم/1384، ص55.
3ـ حسن احمدی، زن در پیشگاه ولایت،ص 180،به نقل از بحارالانوار، ج 103،ص253.
4ـ همان، به نقل از محدث نوری، مستدرک الوسائل، کتاب نکاح، باب 70.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ